مدل پایههای ساختمان دانش توسط پروبست، روب و رمهاردت (٢٠٠٢) به نام مدل پایههای (سنگ بنـای) ساختمان مدیریت دانش، نامگذاری شده است. همانگونه که پیشتر گفته شد، بـا توجـه به جنبه کاربردیتر این مدل، آن را به عنوان مدل نسبتا کاملی (کـه نکـات مثبـت همـه مدلها را تقریبا در بر میگیرد) مورد توجه بیشتر قرار میگیرد.
این مدل توسط پروبست، روب و رمهاردت (٢٠٠٢) به نام مدل پایههای (سنگ بنـای) ساختمان مدیریت دانش، نامگذاری شده است. همانگونه که پیشتر گفته شد، بـا توجـه به جنبه کاربردیتر این مدل، آن را به عنوان مدل نسبتا کاملی (کـه نکـات مثبـت همـه مدلها را تقریبا در بر میگیرد)، مورد توجه بیشتر قرار میگیرد.
طراحان مدل یاد شده، مدیریت دانش را به صورت سـیکل دینـامیکی مـیبیننـد کـه در چرخش دائم است. مراحل این مدل، شامل هشت جزء متشکل از دو سیکل؛ درونـی و بیرونی است.
• چرخه درونی: به وسیله بلوکهای کشف (شناسایی)، کسب، توسعه، تسهیم، کاربرد (بهرهبرداری) و نگهداری از دانش، ساخته میشود.
• چرخه بیرونی: شامل بلوکهای اهداف دانش و ارزیابی آن است که سـیکل مـدیریت دانش را مشخص مینماید.
کامل کننده این دو سیکل، بازخور است. تصویر زیر، اجزای مدل مذکور را نمایش میدهد.
نحوه عملکرد پایههای این مدل به شرح زیر است:
١. تعیین هدفهای دانش: هدفهای مدیریت دانش، باید از هدفهای اصلی سازمان نشأت گرفته و در دو سطح استراتژیک و عملیاتی مشخص شوند.
• سطح راهبردی: تبدیل و نگهداری سازمان بر مبنای مدیریت دانش و همچنین ایجاد فرهنگ و سیاستهای لازم در این زمینه انجام می شود.
• سطح عملیاتی: که در این سطح، با توجه به هدف ها باید نحوه شناسایی، استفاده، توزیع، کاربرد و نگهداری دانش، مشخص و برنامههای لازم برای دست یابی به آنها در زمان معین، طراحی شود و به مرحله اجرا در آید.
٢. شناسایی دانش: یا طرح این پرسش که آیا میدانیم که چه میدانیم؟ باید انجام این وظیفه مدیریت دانش، یعنی مرحله کشف دانش را آغاز کرد. بسیاری از سازمانها به خاطر ناآشنا بودن با دانش خود، در تصمیمگیریها و هدفگذاریها دچار مشکل میشوند، البته ناگفته نماند که شناسایی منابع دانش درون و بیرون سازمان، به همراه هم انجام میشود.
٣. کسب دانش: در این مرحله، دانشها باید از بازار داخلی و خارجی نظیر دانشهای مربوط به مشتری، تولید، همکاران، رقبا و ... از منابع شناسایی شده در مرحله کشف به دست آورد و از منابع شناسایی شده در مرحله کشف، کسب گردد و نیز مشخص نمودن آنکه چه قابلیتهایی را میتوان از خارج خریداری/ تهیه کرد و مورد استفاده قرار داد، مورد توجه قرار میگیرد.
٤. توسعه دانش: با توجه به پایه های موجود، باید دانش، سازمان را گسترش داد. البته این امر، شامل توسعه قابلیت، محصول، ایدههای جدید، فرایندها و ... و مسائلی از این دست میشود.
٥. تسهیم دانش: مسائلی همچون چگونگی به اشتراک گذاری دانش موجود و انتقال آن به محل مناسب و مورد نیاز و چگونگی انتقال دانش، به گونهای که در سازمان قابل دسترسی و استفاده باشد و نیز چگونگی انتقال دانش از سطح فردی به سطح دانش گروهی و سرانجام سطح دانش سازمانی، از جمله مواردی است که در دستور کار این بخش از مدیریت دانش قرار میگیرد.
٦. استفاده از دانش: اطمینان به استفاده مفید از دانش در سازمان، مربوط به این قسمت است. در این بخش، موانعی بر سر راه استفاده مفید از دانش جدید است که باید شناسایی و رفع شوند تا از آن بتوان به طور عملی در ارائه خدمات و محصولات (دانش) استفاده کرد.
0 نظر