کتاب نوپای خود را به دنیا بیاور: خودت را با آینده وفق بده، روی خودت سرمایهگذاری کن و شغلت را دگرگون کن نوشتهی بن کاسنوچا و رید هافمن، به ما میآموزد که خود باید مسئولیت رشد خویش را برعهده گرفته و به کمک «ماما» خودِ برترمان را متولد کنیم. شبکهسازی و پیدا کردن این ماماها چیزی است که به عنوان یک مهارت در کتاب آموزش داده میشود.
یک موجود، تنها زمانی آمادهی زایش خواهد بود که دو ماهیت وجودی «کنشگر» و «نگهدارنده» قادر باشند آن را به آستانه زایش برسانند. با این فلسفه، هر «فکر» برای متبلور شدن و تبدیل شدن به «عمل» به ذهنی کنشگر و بطنی نگهدارنده نیاز دارد. در این بین «فکر» متعلق به فرد اما «عمل» متعلق به جهانی خارج از فرد است. پس باید روزی آن را به دنیایی که به آن تعلق دارد روانه کند. شرط رسیدن یک فکر به مرحله بلوغ و مهاجرت آن به دنیای عمل آن است که تغذیه شود و به خوبی مرحله گذار خود را طی کند. اما مرحله گذار، به نیروهایی امدادی نیاز دارد که باید توسط خود فرد از محیط بیرونی استمداد شود.
«... سقراط که مادرش ماما بود، میگفت هنرش مانند هنر مامایی است. ماما خودش نمیزاید، اما حضورش زایمان را تسهیل میکند. سقراط نیز به همین منوال وظیفه خود را، این میدانست که دیگران را یاری دهد تا بینش درست به دنیا بیاورند، زیرا درک واقعی از درون میآید. دیگری نمیتواند آن را به ما بدهد و فقط درکی که از درون میآید میتواند به بصیرت حقیقی انجامد».
کتاب نوپای خود را به دنیا بیاور (The Start-up of You) برای همهی انسانها در هرجا از این کره خاکی مانند جعبه ابزاری مفید و کاربردی است، جعبهابزاری شخصی و متناسب با ارزشها و باورهای تمام انسانها. زیرا بیان میکند که همهی انسانها خود کارآفرین هستند.
ما برای آن که در جهان به پیش رویم و حماسهای خلق کنیم بوجود آمدهایم. هر کدام از ما صاحبان شرکت نوپای خود هستیم که بنا به دلایل تاریخی این هویت را به فراموشی سپردهایم. لازم است بیدار شویم و به کمک هنر ارتباطات، بالقوههایمان را در محیط عمل به فعل برسانیم. باید بدانیم که هیچ انسانی به سعادت نمیرسد مگر آنکه دو بار زاده شود: یک بار از مادر، و دیگر بار از خویشتن، تا حقیقت درونش در زایش دوم هویدا شود و زندگی واقعی او آغاز گردد. این زایش دوم در مفهوم ابتدایی میتواند هیئت یک انسانِ «صاحب حرفه» باشد که منظور اصلی کتاب است اما در لایههای زیرین به ابعاد روح و روانی فرد نیز نفوذ میکند. ما باید گوهر درونیمان را به بیرون از صدف وجودمان بیاوریم تا «ز اندک ما جهان شود پر»
از یک دیدگاه، یک شرکت موفق همانند یک انسان موفق روندی تکاملی دارد؛ در ابتدا از نظر فیزیکی، داراییها و تواناییها بسیار ضعیف و فقط کمی بالاتر از نیستی است. اما همانند انسانِ نوپایی که دارای عقل و زیرساختهای رشد و پیشرفت است، یک شرکت نوپا هم باید داراییهای نرمی داشته باشد که بتواند روند رشد و تکامل خود را با تکیه بر آنها طی کند و به سودآوری مادی و موفقیتهای قابل لمس برای همه برسد.
داراییهای نرم، همانند داشتن روحیه و سبک زندگی کارآفرینانه، داشتن چند برنامه همراه با ریسک و حداقل یک برنامه با ریسک بسیار کم و با اطمینان بالا، درک و توجه به تغییرات پیوسته محیط، تلاش برای نوآوری اما در زمینه مرتبط با تواناییهای فنی تیم، ایمان به کارِ در حال انجام پیش از دیدن نشانههای موفقیت و خروجیهای مورد نظر، تفکر در مورد مزیت رقابتی و توجه به فرصتها، موجب خواهند شد که هوشمندانه ریسک کنید و داراییهای سختتان، مثل توان مادی و سودآوری را نیز توسعه دهید.
بن کاسنوچا (Ben Casnocha) و رید هافمن (Reid Hoffman) در تمام کتاب سعی دارند این باور را در ذهن شما جا بیندازند که افراد باید خودشان را به عنوان یک استارتآپ ببینند، آنها باید تلاش کنند سمت مدیرعاملی این استارتاپ را برعهده گیرند و در مرحلهی بعد درسهایی که از داستان موفقیتهای کمپانیهای تکنولوژی سیلیکونولی و زندگی شغلی پایهگذاران آن یاد گرفتهاند را در مدیریت این استارتآپ (زندگی خودشان) به کار بندند. تاکنون بیشتر از صد هزار نسخه از این کتاب به فروش رسیده است. این درصد بیسابقه آن را به پرفروشترین کتاب سال نیویورکتایمز و والاستریتژورنال هم تبدیل کرده است.
فورچون در مقاله خود در مورد رید هافمن (Reid Hoffman) تعبیر جالبی دارد: اگر در شبکه سازی، یک معلم افسانهای وجود داشته باشد، این فرد رید هافمن است. هافمن نویسنده، بازرگان، سرمایهگذار، کارآفرین و مدیر ارشد اجرایی آمریکایی، که در سال 2002 شرکت لینکدین را تأسیس نمود. رید در حال حاضر عضو هیات مدیره شرکتها و سازمانهای متعددی است که از جمله آنها میتوان به Airbnb و Edmodo و Convoy و Blockstream و Kiva و Mozilla و Endeavor و CZI Biohub اشاره کرد. وی به عنوان 51امین ثروتمند در عرصهٔ تکنولوژی در سال 2015، 341امین میلیاردر جهان در سال 2015 و 65امین فرد قدرتمند در سال 2013 شناخته شده است. رید هافمن در سال 2002، «لینکدین» (LinkedIn) را راه انداخت. در انتهای ماه اول عملیاتی شدن سایت، 4500 نفر عضو شبکهی لینکدین شدند. به این صورت بزرگترین شبکهی اجتماعی با محوریت کسبوکار فعالیت خود را شروع کرد.
برخی نظرات دربارۀ کتاب نوپای خود را به دنیا بیاور:
- «سیلیکونولی در سه دهه اخیر، انقلابی در صنایع دنیا و روشهای کاری مردم جهان ایجاد کرده است. هماکنون زمان آن رسیده تا ما اسرار کاریمان را برای دنیا بازگو کنیم. این کتاب اسرار سیلیکونولی است و شما را یاری میکند تا از درون متحول شوید و به موفقیت حرفهای دست یابید». (مارک اندرسون؛ سرمایهگذار مخاطرهپذیر و از مدیران ارشد شرکتهای اچپی، فیسبوک و ایبِی)
- «کارآفرین بودن اصلاً به راهاندازی کسبوکار محدود نمیشود. کارآفرینی نگرشی جدید به جهان پیرامون است. دیدن فرصتهایی که از دیدگاه دیگران، مانع بهحساب میآیند و ریسکپذیری، زمانی که دیگران خطرات را رد میکنند. کارآفرینی همیشه در بخش خصوصی اتفاق افتاده، اما شدیداً نیاز دارد تا در بخشهای دولتی و غیرانتفاعی نیز گسترش یابد. با هر حرفهای که دارید یا دوست دارید که داشته باشید، این کتاب درسهای زیادی به شما میآموزد». (مایکل بلومبرگ؛ شهردار شهر نیویورک و مؤسس شرکت بلومبرگ)
- «با خواندن این کتاب میتوانید زندگی دلخواهتان را دقیقاً همانند تأسیس یک شرکت نوپا، بهوجود بیاورید: با یک ایده شروع کنید، روی تمام جوانب آن کار کنید و تا زمانی که چیز فوقالعادهای بهدست نیاوردید دست از کار نکشید. این کتاب عصاره کمیاب تمام تکنیکهای موفقیت است». (جک دورسی؛ مؤسس توئیتر و اسکوئر)
- «امروزه اینترنت، جامعه و ساختار فضای کسبوکار را بهکلی متحول کرده است. این کتاب شگفتانگیز نشان میدهد که چگونه میتوان در جهانِ شبکهای امروز زندگی کرد، یاد گرفت و به موفقیت رسید». (جو ایتو؛ مدیر آزمایشگاه رسانههای دیجیتال امآیتی)
- «به دست آوردن حرفهای رضایتبخش، مهمترین و گاهی سختترین چالش پیشرو برای ساختن یک زندگی شاد است. این کتاب مملو از استراتژیهای زیرکانه و مؤثری است که شما را جهت ساختن زندگی کاریِ مطلوبتان یاری میکند». (گرِچِن رابین؛ نویسنده کتاب پرفروش پروژه خوشبختی)
- «این کتاب میگوید که کارآفرینی در اصل همان کنترل کردن زندگی است، حتماً نباید شرکت بزرگی داشته باشید تا کارآفرین شوید؛ شما با پذیرفتن مسئولیت زندگی شخصی و کشف بصیرت درونیتان یک کارآفرین خواهید بود». (پنهلوپ ترانک؛ نویسنده کتاب قوانین جدید برای موفقیت و بنیانگذار مؤسسه بریزن کریریست)
در بخشی از کتاب نوپای خود را به دنیا بیاور میخوانیم:
سرمایهگذارانِ مخاطرهپذیر دقیقاً به اندازه ایدهها، روی افراد نیز سرمایهگذاری میکنند. آنها اغلب به جای آنکه از ایدههای بسیار درخشان با صاحبان ایده معمولی حمایت مالی کنند روی ایدههای متوسطی سرمایهگذاری میکنند که صاحبان آنها بسیار توانمند هستند. زیرا معتقدند افراد باهوشی که راحتتر سازگار میشوند، مسیری را انتخاب میکنند که به نتیجه بهتری برسد (این همان موضوعی است که در فصلهای ابتدای کتاب درباره پِیپال و فلیکر گفتیم). البته باهوش بودن مؤسسان یک شرکت نوپا به تنهایی کافی نیست؛ آنها باید در تلاش باشند تا افراد باهوشی را نیز جذب هیئت مدیره کنند. توانایی کارکنان اولیه و اعضایی که بعداً به هیئت مدیره وارد میشوند، نتیجه تلاش مدیرعامل را در جهت مثبت یا منفی تغییر میدهد؛ به همین دلیل سرمایهگذاران هیچگاه بهتنهایی و بدون حضور تیم، از روی تواناییهای فردیِ مؤسس اولیه، پتانسیل سوددهی یک شرکت نوپا را ارزیابی نمیکنند. وینود خوسلا یکی از مؤسسین شرکت سانمایکروسیستمز و یکی از سرمایهگذاران مطرح سیلیکونولی میگوید: «تیمی که گردآوری میکنید، همان شرکت شماست.» مارک زاکربرگ میگوید که او نصف زمانش در هفته را صرف استخدام نیروهای جدید و خلاق میکند.
همانطور که کارآفرینان همیشه درحال استخدام و ساختن تیمی از افراد مؤثر هستند شما هم باید روی شبکههای حرفهایتان سرمایهگذاری کنید تا شرکت نوپایتان که همان شغلتان است را متحول کنید. البته برخلاف بنیانگذاران شرکتها، قرار نیست تعداد زیادی کارمند استخدام کنید که به شما گزارش بدهند؛ قرار هم نیست به هیئتمدیره شرکت گزارش بدهید. شما در این راه به مقداری کمک و حمایت دیگران احتیاج دارید. به همین سادگی! تنها کاری که لازم است انجام دهید این است: تشکیل تیم متنوعی از دوستان و همکارانتان و مشاوره با کسانی که تجربه همکاری قبلی با آنها را داشتهاید.
فهرست مطالب کتاب
پیشگفتار
یادداشت مترجم
یادداشت مترجم
آنچه دیگران دربارهی این کتاب گفتهاند
1: همه انسانها کارآفرین هستند
دنیای تازه کار
چرا باید از اول شروع کنید؟
چرا شرکت خود را همواره باید نوپا نگه دارید؟
چرا تصمیم گرفتیم این کتاب را بنویسیم؟
چرا خواندن این کتاب از فوریتهای زندگی شماست؟
از شصت به صفر
مسیری به آینده
فرهنگ و ذهنیت شرکت نوپای شما: نسخه بِتای دائمی
مجموعه مهارتهای شرکت نوپای شما
2: برای خودتان مزیت رقابتی ایجاد کنید
سهقطعه پازل، جهتگیری و مزیت رقابتی شما را مشخص میکنند
داراییهای شما
ارزشها و علایق شما
واقعیتهای بازار
قطعات را به هم بچسبانید
تمام برتریها محلیاند
روی خودتان سرمایهگذاری کنید
3: برای سازگاری برنامهریزی کنید
شرکتهای نوپای وفقپذیر، شغلهای وفقپذیر
برنامهریزی ABZ
براساس «مزیت رقابتیتان» برنامهریزی کنید
با انجام دادن و عمل یاد بگیرید
ریسک کنید، اما کوچک و قابل جبران!
راجعبه دو حرکت آینده، از الان فکر کنید
هویتی مستقل از کارفرمایتان برای خود ایجاد کنید
برنامه A: تقریباً آماده، هدف، آتش، هدف، آتش، هدف، آتش
برنامه B: براساس آنچه که یاد میگیرید، تغییر مسیر دهید
چهزمانی باید تغییر مسیر داد
وارد چه کاری شویم؟ کاری متفاوت اما مرتبط
چگونه تغییر مسیر دهیم: (از یک برنامه جانبی شروع کنید)
برنامه Z: سوار قایق نجات شوید و خود را از نو بسازید
روی خودتان سرمایهگذاری کنید
4: شما به یک شبکه نیاز دارید
منما، من به توان ما، شما و تیمتان
اهمیت محیط: برقراری ارتباط در کار
درست ارتباط برقرار کنید
اول همدردی و کمک کنید
عاملی سرگرم کننده
ساختار و قدرت شبکه فعلی شما
متحدان کاری
روابط ضعیفتر و آشنایان: با دیدی وسیعتر به شبکه خود نگاه کنید
باید چند همپیمان و ارتباط ضعیف داشت؟
شبکه گسترشیافته اجتماعی شما: ارتباطات درجه-دو، درجه-سه
شبکه شما بزرگتر و قدرتمندتر از آن چیزی است که فکر میکنید
با معرفینامه به ارتباطات درجه دوم و سوم خویش متصل شوید
بهترین شبکه کاری، منسجم و درعینحال متنوع
چگونه شبکه ارتباطیمان را تقویت و حفظ کنیم
مراحل کمک
در نقش پل ظاهر شوید
همیشه در تماس باشید
بودجهای را برای آشنایی با افراد جالب کنار بگذارید
«جایگاه» افراد قدرتمند را در نظر بگیرید
همه شبیه هم هستند و هیچ کس شبیه دیگری نیست!
کی رها کنیم؟
روی خود سرمایهگذاری کنید
5: به دنبال فرصتهای طلایی باشید
ذهنتان را روشن کنید: کنجکاو باشید
چگونه فرصتهای شغلی را بیابیم یا آنها را ایجاد کنیم
به شبکهها، گروهها و اجتماعات افراد بپیوندید
سماجت و پافشاری کنید
مبتکر باشید: اگر تخت خواب ندارید برای خود بسازید
وقتی صدای منتقدانتان بلند است، صدای موسیقیتان را بلند کنید
روی خودتان سرمایهگذاری کنید
6: هوشمندانه ریسک کنید
تشخیص و مدیریت ریسک
در مجموع آنقدرها هم که فکر میکنید پرمخاطره نیست
آیا بدترین فرض ممکن، قابل قبول است؟
آیا میتوانید تصمیمتان را در بین راه عوض کنید؟
اطمینان صددرصدی وجود ندارد؛ عدم قطعیت را با ریسک اشتباه نگیرید
دنبال فرصتهایی باشید که دیگران آن را ریسک بهحساب میآوردند
یک ریسک موقت، ثباتِ بلندمدت را افزایش میدهد
پارادوکس نوسانات؛ شعلههای کوچک از بهوجود آمدن آتشسوزی بزرگ جلوگیری میکنند
روی خودتان سرمایهگذاری کنید
7: اطلاعات شما به اندازهی وسعت و عمق شبکهی افرادی است که میشناسید
چالشهای حرفهتان را با «هوشمندی شبکهای» هدایت کنید
کسب سواد شبکهای
چگونه از شبکهای که دارید اطلاعات بهدست آورید؟
سؤالاتتان را از کل شبکهتان بپرسید
سؤالات مستقیم را از افراد خاص بپرسید
سؤالات خوب بپرسید
خوشبختی و سعادت را بهوجود بیاورید
اطلاعات را به هوشمندیِ کاربردی تبدیل کنید
روی خودتان سرمایهگذاری کنید
جمعبندی
این کتاب در "7" فصل و "288" صفحه نگارش شده و توسط انتشارات "میراث اهل قلم" چاپ گردیده است.
نویسندگان:
بن کاسنوچا، رید هافمن
مترجمین:
ونوس هادی جعفری، حمید رمضانی
0 نظر