زمانیکه یک پروژهای با اهداف مشخص تعریف میگردد اگر با هر مدیر، اعضاء و در محیطهای مختلفی انجام گردد باید به یک نتیجه مشخص برسد. بنابراین فقط دانش و نحوه انجام دادن، مدیر پروژه را به یک مدیر پروژه عالی تبدیل خواهد کرد.
کتاب مدیریت پروژه (Project Management) بر اساس تجارب مدیریت پروژههای جهانی الاف پسنهایم (olaf passenheim) در موقعیتهای مختلف به خصوص با شرکتهای مشاوره مدیریت بینالمللی و کار به عنوان عضو و رئیس هیئت مدیره اجرایی به دست آمده است.
هر مدیر پروژه سبک مدیریت خود را در حرفه خود توسعه خواهد داد. با توجه به محدودیتهای تعداد صفحات این کتاب، نمونهها و مطالعات موردی به حداقل مطلق محدود شده است. همچنین به اصطلاح "مهارتهای نرمافزاری" مدیریت پروژه را نمیتوان در جزئیات مورد بحث قرار داد.
در بخشی از کتاب مدیریت پروژه میخوانیم:
هدف آن است که بتوان در توسعهی راهکارهای پیچیده و سازمان یافته، بهترین نتیجهی ممکن را به دست آورد. فعالیتهای پیچیده در سازمانها و تشکیلات بزرگ نیازمند وجود هماهنگی کامل میان بخشهای مختلف و متخصصین و همچنین تسلط چند جانبه (چند رشتهای) میباشد. با افزایش اهمیت یک پروژه برای سازمان از میزان پاسخگویی و تأثیرگذاری مدیریت و سازماندهی به شیوهی سنتی کاسته میشود. سازمانهای سنتی غالباً با تقسیم شدن بین شایستگی و مدیریت (رهبری) تعریف میشوند که امر بر روی فرآیند شغلی کافی و مؤثر متمرکز است. به نظر میرسد که بهترین روش برای افزایش احتمال موفقیت یک پروژه با محدودیت زمانی مشخص، مدیریت پروژه است.
با این وجود اجرای پروژههای تیمی بر اساس سازماندهی، نه تنها چالشبرانگیز است بلکه میتواند خطرناک نیز تلقی گردد. چرا که تکمیل پروژه هرگز از قبل اتفاق نیفتاده و بسیاری از موارد به خصوص در رابطه با اعضای پروژه، غیرقابل پیشبینی و نامطمئن میباشند. با توجه به وجه بنیادی مدیریت پروژه، به طور کلی جنبههای ساختاری آن، ارتباط با سازمانهای مرجع همچون منابع انسانی در نظر گرفته شده است. همچنین باید به سوالاتی در رابطه با سازماندهی مناسب پروژه چون آرایش اعضاء (پرسنل) و تصمیمات گرفته شده پاسخ داده شود. با توجه به اینکه اکثر پروژهها تحت بازههای زمانی مشخص باید اجرا شوند و امکان اصلاح نقاط ضعف آن به سختی میسر میشود، از این رو طراحی سازمان پروژه یکی از بزرگترین موانع موفقیت آن پروژه بهحساب میآید.
در سازماندهی یک پروژه باید به مواردی چون اعطای حداکثر اختیار به اعضای پروژه در تصمیمات، در نظر گرفتن محدودیتهای اعضاء و مقررات و الزامات سازمان و همچنین پیشگیری از وقوع مشکل به دلیل نامشخص بودن توضیحات کارفرما و روابط میان بخشهای مختلف توجه داشت. همچنین انتخاب بهترین شیوهی سازماندهی در یک پروژه، میان سازمان پروژهای تمام عیار و سازمان پروژهای خطی، الزاماً ضامن موفقیت پروزه نیست. با استفاده از نقشههای راهنمای استاندارد، نمیتوان به تمام فرصتها و تهدیدات احتمالی ساختارهای سازمانی پی برد و تمام نقاط بحرانی و قابل بحث نیز تشخیص داده نمیشوند.
نویسندگان:
الاف پسنهایم
مترجمین:
جواد عارفی
0 نظر