یکی از پیچیده ترین سؤالات مربوط به CRM این است که چه کسی مسئول برنامه های کاربردی بوده و استراتژی های آن را تعیین می کند. در اوایل دهه ۱۹۹۰، هنگامی که بسیاری از شرکت ها خواهان درک نحوه ارضاء مشتریان از طریق محصولات و خدماتشان شدند، CRM تبدیل به نرم افزاری شد که رو به تکامل گذاشت.
یکی از پیچیده ترین سؤالات مربوط به CRM این است که چه کسی مسئول برنامه های کاربردی بوده و استراتژی های آن را تعیین می کند. در اوایل دهه ۱۹۹۰، هنگامی که بسیاری از شرکت ها خواهان درک نحوه ارضاء مشتریان از طریق محصولات و خدماتشان شدند، CRM تبدیل به نرم افزاری شد که رو به تکامل گذاشت. با این حال این نرم افزارها معمولاً ((نرم افزارهای نقطه ای)) بودند که به مسأله خاصی در سازمان منتهی می شدند. برای اداره چنین مسائلی ابتدا فروش خودکار و نرم افزار پشتیبانی به وجود آمد که بیشتراین سیستم ها مبتنی بر معماری های سرویس گیرنده/ سرویس دهنده اینترنتی بودند. اگر CRM بخواهد برای هر کدام از کارکردهای سازمانی به طور مؤثر اجرا شود، باید مسئولیت و مالکیت این سیستم ها توزیعی باشد. به این معنی که لازم است هر کدام از واحدهای سازمانی بسته به توان خود در سیستم درگیر شوند. برای مثال واحدهای فروش و بازاریابی می بایست هماهنگ شوند تا اطمینان حاصل شود که مسائل مدیریت فروش و بازاریابی با هم در برنامه ها و مدیریت برنامه های مؤثر متصل شوند. با این حال سازمان های بسیاری از یک رویکرد مرکزی برای پشتیبانی IT و مدیریت سیستم ها استفاده می کنند.
0 نظر